اختلال استرس پس از سانحه
اختلال استرس پس از ضربه (يا PTSD) واكنش شايعي است كه انسانها در مقابل رويدادهاي بسيار استرسزا يا آسيبزا از خود نشان ميدهند
اختلال استرس پس از ضربه چيست؟
اختلال استرس پس از ضربه (يا PTSD) واكنش شايعي است كه انسانها در مقابل رويدادهاي بسيار استرسزا يا آسيبزا از خود نشان ميدهند. رويدادهاي متفاوتي ميتوانند منجر به PTSD شوند، مثلاً حوادث اتومبيل، مورد تهاجم قرار گرفتن يا قرباني جنايت ديگري شدن، مورد تجاوز جسمي يا جنسي قرار گرفتن، جان در بردن از يك مصيبت مانند سيل يا انفجار، با شاهد مرگ ديگري بودن.
افراد مبتلا PTSD سه نوع مشكل با علامت اساسي نشان ميدهند:
1) تجربه مجدد خاطرهي دردناك، اين تجربه شامل خاطراتي ميشود كه به نظر ميرسد خارج از كنترل هستند، كابوسهاي شبانه و فلاشبكهايي (تجديد شدن خاطره به صورت بسيار زنده و روشن) كه به فرد مبتلا به PTSD اين احساس را ميدهند كه گويي آن رويداد را دوباره از اول تجربه ميكند.وقتي كه فرد مبتلا به PTSD چيزي ميبيند يا ميشنود كه او را به ياد آن حادثه مياندازد، خاطرات دردناك وي دوباره زنده ميشوند.
2) اجتناب از يادآوري اتفاقي كه روي داده است، ناراحت كننده است، پس افراد مبتلا به PTSD سعي ميكنند دربارهي آن فكر نكنند. آنها از افراد، اماكن يا چيزهايي كه خاطراتشان را زنده كند نيز دوري ميكنند. آنها اغلب نسبت به سايرين احساس يا عاطفهاي ندارند يا احساس جدايي و دوري از ديگران ميكنند. برخي براي تسكين درد يا ناراحتيشان به الكل يا مواد مخدر پناه ميبرند.
3) علايم تنش جسماني، اين علايم شامل اشكال در به خواب رفتن، تحريكپذيري يا خشم در بيشتر اوقات، اشكال در تمركز و احساس تنش يا گارد گرفتن در مقابل ديگران ميشود.
علل به وجود آمدن اختلال استرس پس از ضربه چيست؟
وقتي فردي يك آسيب را از سر ميگذراند، خاطرهي اتفاقي كه افتاده است در ذهنشان با آنچه در آن هنگام ديدند، شنيدند، بوييدند يا حس كردند همراه ميشود. بعداً يك منظره، صدا، بو يا احساس مشابه ديگري ميتواند باعث شود خاطرات و احساسهاي گذشته از نو احيا شوند.
علت ديگر مرور خاطرات اين است كه افراد مبتلا به PTSD نياز دارند مفهوم آن اتفاق را براي خود تجزيه و تحليل كنند. رويدادهاي آسيبزا باعث ميشوند كه اين افراد باورهاي پيشينشان را زير سؤال ببرند براي مثال، اين كه جهان اساساً مكان امني است يا اتفاق بدي برايشان نخواهد افتاد را مسخره و غير ممكن ميدانند.
آنها دربارهي ضربهي روحي كه به آنها وارد شدهاست فكر ميكنند تا بتوانند دركش كنند. اما فكر كردن دربارهي آن خاطره باعث ميشود خاطرات و احساسات ناخوشايند و دردناك برگردند. و اين خود باعث ميشود كه از فكر كردن دربارهي آن واقعهي دردناك طفره بروند. اين افراد به جاي آرامش يافتن، در فاصله بين به خاطر آوردن يا تلاش براي فراموش كردن نوسان ميكنند.
سير اختلال استرس پس از ضربه چگونه است؟
بيشتر افراد علايم PTSD را مدت كوتاهي پس از آسيب (ضربه) نشان ميدهند. اين علايم براي تقريباً نيمي از آنها ظرف سه ماه بهتر ميشود. و براي بقيه ممكن است سالها طول بكشد. برخي از آنها علايم را تا سالها بعد از آن رويداد نشان نميدهند.
اختلال استرس پس از ضربه (يا PTSD) واكنش شايعي است كه انسانها در مقابل رويدادهاي بسيار استرسزا يا آسيبزا از خود نشان ميدهند. رويدادهاي متفاوتي ميتوانند منجر به PTSD شوند، مثلاً حوادث اتومبيل، مورد تهاجم قرار گرفتن يا قرباني جنايت ديگري شدن، مورد تجاوز جسمي يا جنسي قرار گرفتن، جان در بردن از يك مصيبت مانند سيل يا انفجار، با شاهد مرگ ديگري بودن.
افراد مبتلا PTSD سه نوع مشكل با علامت اساسي نشان ميدهند:
1) تجربه مجدد خاطرهي دردناك، اين تجربه شامل خاطراتي ميشود كه به نظر ميرسد خارج از كنترل هستند، كابوسهاي شبانه و فلاشبكهايي (تجديد شدن خاطره به صورت بسيار زنده و روشن) كه به فرد مبتلا به PTSD اين احساس را ميدهند كه گويي آن رويداد را دوباره از اول تجربه ميكند.وقتي كه فرد مبتلا به PTSD چيزي ميبيند يا ميشنود كه او را به ياد آن حادثه مياندازد، خاطرات دردناك وي دوباره زنده ميشوند.
2) اجتناب از يادآوري اتفاقي كه روي داده است، ناراحت كننده است، پس افراد مبتلا به PTSD سعي ميكنند دربارهي آن فكر نكنند. آنها از افراد، اماكن يا چيزهايي كه خاطراتشان را زنده كند نيز دوري ميكنند. آنها اغلب نسبت به سايرين احساس يا عاطفهاي ندارند يا احساس جدايي و دوري از ديگران ميكنند. برخي براي تسكين درد يا ناراحتيشان به الكل يا مواد مخدر پناه ميبرند.
3) علايم تنش جسماني، اين علايم شامل اشكال در به خواب رفتن، تحريكپذيري يا خشم در بيشتر اوقات، اشكال در تمركز و احساس تنش يا گارد گرفتن در مقابل ديگران ميشود.
علل به وجود آمدن اختلال استرس پس از ضربه چيست؟
وقتي فردي يك آسيب را از سر ميگذراند، خاطرهي اتفاقي كه افتاده است در ذهنشان با آنچه در آن هنگام ديدند، شنيدند، بوييدند يا حس كردند همراه ميشود. بعداً يك منظره، صدا، بو يا احساس مشابه ديگري ميتواند باعث شود خاطرات و احساسهاي گذشته از نو احيا شوند.
علت ديگر مرور خاطرات اين است كه افراد مبتلا به PTSD نياز دارند مفهوم آن اتفاق را براي خود تجزيه و تحليل كنند. رويدادهاي آسيبزا باعث ميشوند كه اين افراد باورهاي پيشينشان را زير سؤال ببرند براي مثال، اين كه جهان اساساً مكان امني است يا اتفاق بدي برايشان نخواهد افتاد را مسخره و غير ممكن ميدانند.
آنها دربارهي ضربهي روحي كه به آنها وارد شدهاست فكر ميكنند تا بتوانند دركش كنند. اما فكر كردن دربارهي آن خاطره باعث ميشود خاطرات و احساسات ناخوشايند و دردناك برگردند. و اين خود باعث ميشود كه از فكر كردن دربارهي آن واقعهي دردناك طفره بروند. اين افراد به جاي آرامش يافتن، در فاصله بين به خاطر آوردن يا تلاش براي فراموش كردن نوسان ميكنند.
سير اختلال استرس پس از ضربه چگونه است؟
بيشتر افراد علايم PTSD را مدت كوتاهي پس از آسيب (ضربه) نشان ميدهند. اين علايم براي تقريباً نيمي از آنها ظرف سه ماه بهتر ميشود. و براي بقيه ممكن است سالها طول بكشد. برخي از آنها علايم را تا سالها بعد از آن رويداد نشان نميدهند.
چگونه درمان شناختي – رفتاري اين اختلال را درمان ميكند؟
درمان شناختي رفتاري براي اختلال استرس پس از ضربه سه مرحله دارد.
نخست، درمانگرتان به شما ميآموزد كه با احساسات و تنش همراه با خاطرات چگونه كنار آييد. از جمله شيوههايي براي آرامش بخشيدن به جسمتان و ساكت كردن دردي كه احساس ميكنيد را به شما آموزش خواهد داد.
در مرحله دوم، درمانگرتان به شما كمك ميكند با اين خاطرات رو به رو شويد. او به شما كمك ميكند تا داستان اتفاقي كه روي دادهاست را دوباره تعريف كنيد. هر چه بيشتر اين كار را بكنيد از خاطراتي كه جان ميگيرند كمتر ناراحت ميشويد و بيشتر به آرامش ميرسيد.
سرانجام، درمانگرتان به شما شيوههايي ميآموزد تا به كمك آنها افكار منفيتان را تغيير داده و مسائل زندگيتان را سروسامان دهيد. نتايج پژوهشهاي انجام شده حاكي از آن است درمان شناختي – رفتاري به افراد مبتلا به PTSD كمك ميكند تا احساس بهتري داشته باشند. اين مطالعات بر سربازان جنگي و نيز قربانيان تهاجم، تجاوز و ساير آسيبها انجام شده است.
درمان چه مدت طول ميكشد؟
مدت زمان درمان به آسيبهايي كه از آن رنج ميبرديد، ميزان وخامت آنها، ميزان بد بودن علايم در حال حاضر و مشكلات ديگري كه در زندگيتان داريد بستگي دارد. درمان براي افرادي كه تنها يك آسيب را از سر گذراندهاند، معمولاً 12 تا 20 جلسه است. بيشتر اين جلسات 45 تا 50 دقيقه طول ميكشد، اما به ندرت ممكن است تا 90 دقيقه هم طول بكشند.
آيا دارو ميتواند مؤثر باشد؟
داروها به تنهايي براي درمان PTSD كافي نيستند. با اين حال اگر با رواندرماني تركيب شوند براي برخي از بيماران مفيد هستند. تجويز اين داروها به عهده پزشك يا روانپزشكتان است.
از شما به عنوان بيمار چه انتظاري داريم؟
اگر در حال حاضر مواد مخدر يا الكل مصرف ميكنيد يا بحرانهاي اساسي ديگري در زندگيتان داريد شروع درمان با PTSD بهترين كار ممكن نيست. درمانگرتان به شما كمك ميكند نخست با اين مشكلات كنار بيايد، و بعد بر روي علايم PTSD خود كار كنيد. لازم است بعد از اينكه درمان را شروع كرديد مشتاقانه به درمان بپردازيد و هر هفته مقداري وقت براي تمرين چيزهايي كه آموختهايد صرف كنيد.
مطلب مرتبط :
آشنایی با بیماری “اختلال استرس بعد از تروما”(استرس پس آسیبی)
در سال ۱۹۷۵ با تمام شدن جنگ ویتنام، سربازان آمریکایی که از نبرد جان سالم به در برده و به خانههای خود برگشته بودند علایمی از ترس، وحشت و اضطراب مداوم را از خود نشان میدادند که بعدها در کتابهای روانپزشکی آن را به نام PTSD یا «اختلال استرس بعد از تروما» نامیدند
اما سربازان گرفتار در وحشت و خشونت جنگ تنها کسانی نیستند که در معرض این اختلال روحیاند؛ بلکه هر انسانی که دچار یک حادثه دردناک در زندگی شود اما برای مدتی طولانی یا همیشه با ترس و نگرانی و وحشت آن زندگی کند درحقیقت به PTSD دچار شده است.
امروز بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ ویتنام تحقیقی که اخیرا روی کهنه سربازان این جنگ انجام شده نشان میدهد که PTSD طولانی مدت نه فقط باعث رنج روحی میشود بلکه یک عامل خطر بسیار جدی نیز هست که حتی بیشتر از عوامل خطر شناخته شده میتواند فرد را دچار بیماریهای مزمن جسمی و مرگ زودرس کند.
در هنگام حوادث سخت و وحشت آوری که زندگی را تهدید میکند یا باعث تکان روحی میشود بیشترآدمها دچار پریشانی میشوند. ترس از نداشتن امنیت یا ترس از تکرار حادثه در دل خانه میکند و انگار تصویر حادثه مدام در برابر چشم قرار دارد. بیشتر افراد بعد از چند روز تا چند هفته بر این پریشانی غلبه میکنند و به جریان طبیعی زندگی برمیگردند، اما در بعضی آدمها این واکنشهای احساسی ادامه پیدا میکند و این همان جایی است که مرز بین انسان سالم و فرد مبتلا به PTSDجدا میشود.
در این اشخاص خاطره بد و رنج آور حادثه، گاه و بیگاه به ذهن هجوم میآورد و بهاصطلاح در حالتی از فلاش بک یا بازگشت به گذشته همان احساسهای ناخوشایند زمان حادثه تکرار میشود. حتی خواب شبانه هم ممکن است پر از اشارهها و علامتهایی باشد که آن حادثه را یادآوری میکند. به همین دلیل فرد مبتلا به PTSD برای در امان ماندن از شر هجوم این احساسها از همه مکانها، موقعیتها یا اشخاصی که به نوعی تداعیکننده آن حادثه هستند دوری میکند و حتی از صحبت کردن در مورد آن هم گریزان است.
این افراد احساس جداماندگی یا غریبه بودن نسبت به دنیای پیرامونی خود دارند و به فعالیتهای مهم زندگی خود بیعلاقگی نشان میدهند، در عوض ممکن است هر لحظه گوش به زنگ وقوع یک اتفاق باشند که این حالت میتواند آنها را عصبی و تحریک پذیر کند.
نگاهی به آمارها نشان میدهد که بین ۸ ـ۷ درصد از جامعه در دورهای از زندگی به PTSD دچار میشوند که در بعضی موارد مثل بازماندگان جنگ یا آنهایی که در معرض تجاوز جنسی قرار گرفتهاند آمار ممکن است به ۳۰ درصد برسد.
بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و طوفان، آتش سوزی، تصادف رانندگی، سقوط هواپیما، حوادث تروریستی، تجربههای شخصی مانند هتک حرمت و فجایع عمدی بشری مانند قتل عامها، شکنجهها، بمبارانها یا حتی اردوگاههای کار اجباری از اتفاقهای دردناکی هستند که شیوع PTSD در آنها بیشتر گزارش شده است.
● یادگاریهای حافظه
کلمه PTSD برای اولین بار بهطور رسمی در سال ۱۹۸۰ وارد نظام طبقه بندی بیماریهای روانی شد. این به معنای آن نبود که بیماری جدیدی در عالم پزشکی کشف شده و یا این اختلال قبلا وجود نداشته است.
در زمان جنگ جهانی اول مشابه همین اختلال در میان سربازان مشاهده میشد که در آن زمان آن را «شوک گلوله باران» مینامیدند. از آن هم عقبتر و در۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مصریان باستان با علایم روانی پس از جنگ آشنا بودند و یونانیان نیز پس از وقوع جنگ ماراتن در ۴۵۰ قبل میلاد که بین سپاه داریوش هخامنشی و دولت آتن روی داد اختلالاتی مشابه PTSD را در میان سربازان خود مشاهده و آن را توصیف کردهاند.
هنوز به درستی معلوم نشده که چرا بعضی از آدمها به PTSD دچار میشوند؛ اما تحقیقات جدید بر این عقیده است که کلید حل این مسئله در چگونگی ثبت خاطرات در مغز است. مسئله اینجاست که حافظه ما وقایع را در پوشههای کاملا مجزا و تفکیک شده ثبت نمیکند بلکه هنگام بایگانی یک اتفاق، مغز سعی میکند بین خاطره آن اتفاق و دیگر محفوظات و تجربههای زندگی ارتباط برقرار کند.
به همین دلیل دیدن یک منظره و تصویر یا شنیدن صدایی جدید یا حتی چشیدن و بوییدن چیزی که ارتباطی ولو اندک با حادثه قبلا تجربه شده داشته باشد میتواند با به راه انداختن زنجیرهای از محفوظات مغزی دوباره همان حادثه را زنده کند.
هر چقدر فردی بهمدت طولانیتر در معرض یک موقعیت خطرناک باشد و هر چقدر به متن حادثه نزدیکتر باشد احتمال ابتلا به PTSD افزایش مییابد. با این وجود شواهد گردآوری شده بعد از حملات ۱۱ سپتامبر نشان میدهد که نداشتن حضور فیزیکی در محل یک حادثه تضمینی برای مبتلا نشدن به PTSD نیست، به همین دلیل بهنظر میرسد که نوعی استعداد شخصی نیز برای ابتلا به PTSD لازم است.
درمان شناختي رفتاري براي اختلال استرس پس از ضربه سه مرحله دارد.
نخست، درمانگرتان به شما ميآموزد كه با احساسات و تنش همراه با خاطرات چگونه كنار آييد. از جمله شيوههايي براي آرامش بخشيدن به جسمتان و ساكت كردن دردي كه احساس ميكنيد را به شما آموزش خواهد داد.
در مرحله دوم، درمانگرتان به شما كمك ميكند با اين خاطرات رو به رو شويد. او به شما كمك ميكند تا داستان اتفاقي كه روي دادهاست را دوباره تعريف كنيد. هر چه بيشتر اين كار را بكنيد از خاطراتي كه جان ميگيرند كمتر ناراحت ميشويد و بيشتر به آرامش ميرسيد.
سرانجام، درمانگرتان به شما شيوههايي ميآموزد تا به كمك آنها افكار منفيتان را تغيير داده و مسائل زندگيتان را سروسامان دهيد. نتايج پژوهشهاي انجام شده حاكي از آن است درمان شناختي – رفتاري به افراد مبتلا به PTSD كمك ميكند تا احساس بهتري داشته باشند. اين مطالعات بر سربازان جنگي و نيز قربانيان تهاجم، تجاوز و ساير آسيبها انجام شده است.
درمان چه مدت طول ميكشد؟
مدت زمان درمان به آسيبهايي كه از آن رنج ميبرديد، ميزان وخامت آنها، ميزان بد بودن علايم در حال حاضر و مشكلات ديگري كه در زندگيتان داريد بستگي دارد. درمان براي افرادي كه تنها يك آسيب را از سر گذراندهاند، معمولاً 12 تا 20 جلسه است. بيشتر اين جلسات 45 تا 50 دقيقه طول ميكشد، اما به ندرت ممكن است تا 90 دقيقه هم طول بكشند.
آيا دارو ميتواند مؤثر باشد؟
داروها به تنهايي براي درمان PTSD كافي نيستند. با اين حال اگر با رواندرماني تركيب شوند براي برخي از بيماران مفيد هستند. تجويز اين داروها به عهده پزشك يا روانپزشكتان است.
از شما به عنوان بيمار چه انتظاري داريم؟
اگر در حال حاضر مواد مخدر يا الكل مصرف ميكنيد يا بحرانهاي اساسي ديگري در زندگيتان داريد شروع درمان با PTSD بهترين كار ممكن نيست. درمانگرتان به شما كمك ميكند نخست با اين مشكلات كنار بيايد، و بعد بر روي علايم PTSD خود كار كنيد. لازم است بعد از اينكه درمان را شروع كرديد مشتاقانه به درمان بپردازيد و هر هفته مقداري وقت براي تمرين چيزهايي كه آموختهايد صرف كنيد.
مطلب مرتبط :
آشنایی با بیماری “اختلال استرس بعد از تروما”(استرس پس آسیبی)
در سال ۱۹۷۵ با تمام شدن جنگ ویتنام، سربازان آمریکایی که از نبرد جان سالم به در برده و به خانههای خود برگشته بودند علایمی از ترس، وحشت و اضطراب مداوم را از خود نشان میدادند که بعدها در کتابهای روانپزشکی آن را به نام PTSD یا «اختلال استرس بعد از تروما» نامیدند
اما سربازان گرفتار در وحشت و خشونت جنگ تنها کسانی نیستند که در معرض این اختلال روحیاند؛ بلکه هر انسانی که دچار یک حادثه دردناک در زندگی شود اما برای مدتی طولانی یا همیشه با ترس و نگرانی و وحشت آن زندگی کند درحقیقت به PTSD دچار شده است.
امروز بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ ویتنام تحقیقی که اخیرا روی کهنه سربازان این جنگ انجام شده نشان میدهد که PTSD طولانی مدت نه فقط باعث رنج روحی میشود بلکه یک عامل خطر بسیار جدی نیز هست که حتی بیشتر از عوامل خطر شناخته شده میتواند فرد را دچار بیماریهای مزمن جسمی و مرگ زودرس کند.
در هنگام حوادث سخت و وحشت آوری که زندگی را تهدید میکند یا باعث تکان روحی میشود بیشترآدمها دچار پریشانی میشوند. ترس از نداشتن امنیت یا ترس از تکرار حادثه در دل خانه میکند و انگار تصویر حادثه مدام در برابر چشم قرار دارد. بیشتر افراد بعد از چند روز تا چند هفته بر این پریشانی غلبه میکنند و به جریان طبیعی زندگی برمیگردند، اما در بعضی آدمها این واکنشهای احساسی ادامه پیدا میکند و این همان جایی است که مرز بین انسان سالم و فرد مبتلا به PTSDجدا میشود.
در این اشخاص خاطره بد و رنج آور حادثه، گاه و بیگاه به ذهن هجوم میآورد و بهاصطلاح در حالتی از فلاش بک یا بازگشت به گذشته همان احساسهای ناخوشایند زمان حادثه تکرار میشود. حتی خواب شبانه هم ممکن است پر از اشارهها و علامتهایی باشد که آن حادثه را یادآوری میکند. به همین دلیل فرد مبتلا به PTSD برای در امان ماندن از شر هجوم این احساسها از همه مکانها، موقعیتها یا اشخاصی که به نوعی تداعیکننده آن حادثه هستند دوری میکند و حتی از صحبت کردن در مورد آن هم گریزان است.
این افراد احساس جداماندگی یا غریبه بودن نسبت به دنیای پیرامونی خود دارند و به فعالیتهای مهم زندگی خود بیعلاقگی نشان میدهند، در عوض ممکن است هر لحظه گوش به زنگ وقوع یک اتفاق باشند که این حالت میتواند آنها را عصبی و تحریک پذیر کند.
نگاهی به آمارها نشان میدهد که بین ۸ ـ۷ درصد از جامعه در دورهای از زندگی به PTSD دچار میشوند که در بعضی موارد مثل بازماندگان جنگ یا آنهایی که در معرض تجاوز جنسی قرار گرفتهاند آمار ممکن است به ۳۰ درصد برسد.
بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و طوفان، آتش سوزی، تصادف رانندگی، سقوط هواپیما، حوادث تروریستی، تجربههای شخصی مانند هتک حرمت و فجایع عمدی بشری مانند قتل عامها، شکنجهها، بمبارانها یا حتی اردوگاههای کار اجباری از اتفاقهای دردناکی هستند که شیوع PTSD در آنها بیشتر گزارش شده است.
● یادگاریهای حافظه
کلمه PTSD برای اولین بار بهطور رسمی در سال ۱۹۸۰ وارد نظام طبقه بندی بیماریهای روانی شد. این به معنای آن نبود که بیماری جدیدی در عالم پزشکی کشف شده و یا این اختلال قبلا وجود نداشته است.
در زمان جنگ جهانی اول مشابه همین اختلال در میان سربازان مشاهده میشد که در آن زمان آن را «شوک گلوله باران» مینامیدند. از آن هم عقبتر و در۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مصریان باستان با علایم روانی پس از جنگ آشنا بودند و یونانیان نیز پس از وقوع جنگ ماراتن در ۴۵۰ قبل میلاد که بین سپاه داریوش هخامنشی و دولت آتن روی داد اختلالاتی مشابه PTSD را در میان سربازان خود مشاهده و آن را توصیف کردهاند.
هنوز به درستی معلوم نشده که چرا بعضی از آدمها به PTSD دچار میشوند؛ اما تحقیقات جدید بر این عقیده است که کلید حل این مسئله در چگونگی ثبت خاطرات در مغز است. مسئله اینجاست که حافظه ما وقایع را در پوشههای کاملا مجزا و تفکیک شده ثبت نمیکند بلکه هنگام بایگانی یک اتفاق، مغز سعی میکند بین خاطره آن اتفاق و دیگر محفوظات و تجربههای زندگی ارتباط برقرار کند.
به همین دلیل دیدن یک منظره و تصویر یا شنیدن صدایی جدید یا حتی چشیدن و بوییدن چیزی که ارتباطی ولو اندک با حادثه قبلا تجربه شده داشته باشد میتواند با به راه انداختن زنجیرهای از محفوظات مغزی دوباره همان حادثه را زنده کند.
هر چقدر فردی بهمدت طولانیتر در معرض یک موقعیت خطرناک باشد و هر چقدر به متن حادثه نزدیکتر باشد احتمال ابتلا به PTSD افزایش مییابد. با این وجود شواهد گردآوری شده بعد از حملات ۱۱ سپتامبر نشان میدهد که نداشتن حضور فیزیکی در محل یک حادثه تضمینی برای مبتلا نشدن به PTSD نیست، به همین دلیل بهنظر میرسد که نوعی استعداد شخصی نیز برای ابتلا به PTSD لازم است.